Saturday, December 27, 2008

Sheida talks to Shabahang

12 comments:

Mehri Publication said...

روزهای خوبی برایت آرزو می کنم رفیق جان

Anonymous said...

afarin sheida jan, mosahebeh khoobi bood, matalebeh jalebi ra bayan kardi, omidvaram VOA bishtar be barnamehayeh farhangi va adabi bepardazeh, movafagh bashi

Anonymous said...

شیدا جان
مصاحبه خیلی خوب و جامعی بود
من شخصا طرفدار شعرهای اینگونه نیستم ولی برای هر کس که قلم به دست می گیرد و احساساتش را می نویسد ارزش قائلم به خصوص اینکه زن باشد
فقط همانطور که در کامت قبلی کفتم شعرهات برای من نامفهوم است و ارتباط برقرار کردن با آنها برایم بسیار دشوار است. ایا تو تجربه های شخصی و دیده هایت را می نویسی و یا اینکه بیشتر تخیلی کار می کنی؟ چون احساس می کنم بسیاری از داستانها و دیالوگهای شعرهایت در دنیای واقعی اتفاق نمی افتند و گاه نیز دردها را با ساده نگری به تصویر می کشی
موفق باشی

Anonymous said...

شیدا جا بالاخره مصاحبه رو دیدم و چقدر حرف هات آشنا بودند و نزدیک .انگار حس های غربت برای همه ی هم شبیه به هم است.مرسی

Anonymous said...

sadeghaneh sohbat kardi va matalebet be del neshahst, sabzo aftabi bashi aziz

Anonymous said...

برای تشیع جنازه ام دعوت شده اید
کارت دعوت لای استخوانهای قفسه سینه ام جا ماند
تا جوهر سرخ برای نوشتن کتاب آخر داشته باشم

Anonymous said...

صدای کوچه را فقط دیوار ها می فهمند

دست بکش

می بینی ؟

سردشان شده دارند می لرزند

-------------------
شیدا جان
به روزم
منتظر حضور ارزشمند و نقدتان هستم

Anonymous said...

باید برگردی
باید برگردی
خودکارم را فروخته ام و گلوله گلوله گلوله
حالا کلانش دارم
و این یعنی باید تاریخ خودمان را بنویسیم
لعنت به ستاره های سرخ

Anonymous said...

وجه تحقیرآمیز چادر
http://hejab-diary.blogfa.com

Anonymous said...

سلام شیدای عزیزم / همه جوره میخوانم و می شنوم تو را و شعر هایت را و کمال و حرکت رو به بالایت را/نقطه نظر هایت شنیدنی ست و سپاس

Anonymous said...

تحليل « بازگشت ناپذير » اثر گاسپار نوئه

Anonymous said...

ولنتاین مبارک شیدای زیبا