Monday, November 2, 2015

دلتنگی درختی ست پر کاش

دلتنگی دهان های کشنده دارد. تنی اژدها و دست هایی اختاپوس. می اندازدت در شیشه ای و روزن پوستت را می بندد و پرت ات می کند در زمین بایری. شاید کشاورزی مکزیکی چند سال بعد وقت شخم زدن، پیوندت بزند به تاک های انگور. شاید گاوی بچرد در کرت، با یونجه ای نشخوارت کند و قرن ها بعد ستاره شناسان شکل کهکشان راه شیری را گاوی ببینند سوار بر شانه زنی نیمی ماهی، نیمی گیس بریده. شاید هم بطری سر بسته به دست مردی بیفتد در عصر عثمانی، تن طرار و موهای بافته ات را ببرد بارگاه سلطان سلیمان و او بدهد از کتف اویزانت کنند بر فرشی مینیاتور و بیاویزند بر دیواری که سوگلی اش سالیان بعد در حمام خوشبویی بشویدت با اب فراموشی و گل سرشور. دلتنگی راه هایی دارد گم و گور. دوستانی خمار و خدنگ، مستانه می نوشدت به سلامتی پیوسته شراب و قراب. دلتنگی درختی ست پر کاش، پر از برگ و بار. تنه اش اگر. شکافش آه آه آه آه آه از دلش آه آه آه تا موریانه ها. تا موریانه ها. تا موریانه ها.م

Photo by Sheida Mohamadi, Point Lobes, California

No comments: