سراغ مرا از نامهها نگیر
از پرندههای سفید کاغذهایت
که هیچ وقت نپریدند.م
از برهوت بنفش تنم
که درزهای مچاله شدهاش را
این ابرهای ساکت پر کردند.م
نه !م
سراغ مرا از هیچ نشانی آشنا نگیر.م
باران که بیاید،م
کفش هایت روی یاد من سُر میخورند،م
چترت را دست باد میبندد،م
و ماه
گونهات را میبوسد.م
Dubai, 19 January 2009
این شعر را به همراه دو شعر دیگر در صفحه ادبیات مجله شهرگان می توانید بخوانید. دبیر این بخش سپیده جدیری شاعر و روزنامه نگار است.م
No comments:
Post a Comment