تن کامگی در آثار داستانی زنان" مقاله ای است به قلم دوست شاعر و نازنینم مهتاب کرانشه که به بررسی و بازگویی آثار چند نویسنده زن مهاجر پرداخته است از منظر تن کامگی در ادبیات فارسی. تن کامگی یا اروتیسم که در آثار کلاسیک نظم و شعر مردانه ماست و زبان مسلط تا زمان فروغ و پس از آن و بعد از مهاجرت، زنان به زبان زنانه، به بازگویی زنانه ی خویش پرداختند. در این مقاله که در سایت "موج" منتشر شده است "مهتاب کرانشه" به بازنگری و بازگویی چند اثر پرداخته که در این میان نگاهی به تن کامگی در شعر و داستان من هم دارد.م
لخت شدم تا در آن هوای دلانگیز / پیکر خود را به آب چشمه بشویم
وسوسه میریخت بر دلم شب خاموش / تا غم دل را به گوش چشمه بگویم…م
آبتنی، فروغ فرخزاد
ادبیات اروتیک در لغت یعنی نگاه عاشقانه و زیبایی شناسانه به تن و یا توجه به سربلند کردن حسها و میلهای اسرارآمیز تن که پرداختن به آن در بسیاری از فرهنگها و جوامع ممنوع شده است. مثلا در فرهنگ ایرانی میتوان در مورد روح و روان آدمیحرف زد، بحث کرد، فریاد زد، اما آنگاه که از تن آدمیصحبت به میان میآید حرفها به زمزمه تبدیل میشود. تن باید پوشیده بماند و با پوشیده گویی باید از آن سخن گفت. شاید به همین دلیل اروتیسم در فرهنگ ما مفهومیغریب دارد. گرچه در ادبیات تن کامه گرا، زیباییشناسی جسم و جنسیت از جایگاه مهمیبرخورداراست اما به کلام کشیدن عمل جنسی یا نشان دادن و تأکید بر اندام جنسی هسته و مضمون اصلی اثر را تشکیل نمیدهد و تن همانقدر دستمایه تأمل است که هر امر دیگری. گفتن این نکته نیز ضروری ست که در ادبیات اروتیک نه تنها ارزشهای ادبی اثر لحاظ میشود بلکه از نقد جامعه ـ به ویژه نقد اخلاقی آن ـ غافل نیست. دربیان ادبی اروتیک ،روح و روان شخصیتها، نوع رابطه و دیگر مشخصات یک اثر ادبی در کنار جسم ملموس و بارز است. این ادبیات گستاخ و بیپرواست و روابط و مناسبات اجتماعی و نیز دیدگاههای مذهبی و اخلاقی جامعه را به چالش میکشد. نباید از یاد برد که ادبیات اروتیک گرچه ممکن است درصدد برانگیختن میل جنسی و شورِ تن کامگی باشد اما بر مدار عمل جنسی صرف یا فقط اندام جنسی نمیچرخد و حس و عاطفه نیز جایگاه ویژهی خود را درآن دارند.م
بیشترین آثاراروتیکی به جا مانده از ادب کهن فارسی، در حوزهی شعر است. کتابهای ناسخالتواریخ و الفیه شلفیه، هزار و یک شب و شاعرانی چون سوزنی سمرقندی، سعدی، عبید زاکانی، فخرالدین اسعد گرگانی، نظامی، مهستی گنجوی… و حتا اشعاری از مولانا جلاالدین بلخی نیز در دیوان شمس، تمهایی اروتیک دارند.م
مثلا در شاهنامه، فردوسی بزرگ صحنه ای زیبا از هماغوشی رستم و تهمینه میآفریند:م
همیبود آن شب بر ماه روی /همیگفت از هر سخن پیش اوی
چو خورشید رخشنده شد بر سپهر/ بیاراست روی زمین را به مهر
به بدرود کردن گرفتش به بر/ بسی بوسه دادش به چشم و به سر
و یا در «ویس و رامین» ِ فخرالدین اسعد گرگانی میخوانیم:م
لب اندر لب نهاده روی بر روی/ در افگنده به میدان از خوشی گوی
ز تنگی دوست را در بر گرفتن/ دو تن بودند در بستر چو یک تن
اگر باران بر آن هر دو سمنبر/ بباریدی نگشتی سینهشان تر
در این میان نویسندگان معاصر نیز سخن از این موضوع بسیار گفته و به آن پرداخته اند. از میان این نویسندگان فروغ فرخ زاد از معروف ترین کسان است.در این مورد دکتر جلال خالقی مطلق میگوید:
«آن چه در آن سالهای دههی چهل شعر فروغ را در میان اهالی هنر و ادبیات آن روز انتشاری ناگهانی داد البته از ساختار یا تحول و دگرگونی روش شاعرانهی او(تنها) نبود بلکه در روزگاری که شعر مردانه و عبوس پروین اعتصامیشعر زنانه محسوب میشد و آوازه خوان زن ترانهی ساختهی مردی را میخواند که یکسره اوصاف لب و دندان و گیسوی معشوقه بود، فروغ به سرعت با مجموعه شعرهای خود از تابوهای سرزمین سنتیی مردانه عبور کرد و به شهرتی رسید که البته درانتشار آن جنسیت، سوانح زندگی شخصی و مرگ زود هنگام غم انگیزش در جوار پردهدریهای بیسابقه در شعرهایی با مضامین تنانه بی تاثیر نبود.»م
«آن چه در آن سالهای دههی چهل شعر فروغ را در میان اهالی هنر و ادبیات آن روز انتشاری ناگهانی داد البته از ساختار یا تحول و دگرگونی روش شاعرانهی او(تنها) نبود بلکه در روزگاری که شعر مردانه و عبوس پروین اعتصامیشعر زنانه محسوب میشد و آوازه خوان زن ترانهی ساختهی مردی را میخواند که یکسره اوصاف لب و دندان و گیسوی معشوقه بود، فروغ به سرعت با مجموعه شعرهای خود از تابوهای سرزمین سنتیی مردانه عبور کرد و به شهرتی رسید که البته درانتشار آن جنسیت، سوانح زندگی شخصی و مرگ زود هنگام غم انگیزش در جوار پردهدریهای بیسابقه در شعرهایی با مضامین تنانه بی تاثیر نبود.»م
باید گفت در شعر معاصر فروغ تنها زنی ست که برای اولین بار از نیازهای زنانه سخن میگوید آن هم با لحن و زبان زنانه ای که تا آن زمان از ادبیات ما غایب بوده است.و همو این را به پیشگاه ادب فارسی عرضه میکند و برای اولین بار به عنوان یک زن بی پروا مثلا از تجربه ی گناهی پر ز لذت در آغوشی گرم و آتشین سخن میراند:م
گنه کردم گناهی پر ز لذت / کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه میدانم چه کردم / در آن خلوتگه تاریک و خاموش
از فروغ که بگذریم به نظرات دیگرنویسندگان معاصر میرسیم. عباس معروفی رمان نویس نام آشنای مهاجر در مورد اروتیسم و یا تن کامگی در ادبیات میگوید: «هر چیز لخت و عوری اروتیک نیست. بین دو جهان اروتیک و پورنو درهای عظیم و نازیبا قرار دارد. فاصلهای به وسعت دو جهان یا شاید بهتراست بگویم فاصلهای به اندازهی یک تار مو، مرز عشقبازی و همخوابگی را تعیین و تبیین میکند. اروتیسم تصویر کردن «زیبایی رفتار جنسی» است، نه نمایش «خود رفتار جنسی». با اینحال به موازات بحث اروتیسم، دو جنبهی فریبکار ،حقیقت را به انحراف میکشاند؛ یکی خودسانسوری است که بیداد میکند، و نویسنده گاه از ترس سانسور حکومتی، و گاه از هراس سانسور اجتماعی به ورطهای میافتد که به جای پستان، مینویسد سینه.داستاننویس اجازه دارد هر واژه و تصویر و گفتگویی را هنرمندانه به کار گیرد. هرچند که میگویند تصویر کردن اندام زن در داستان و رمان حرام است، اما واژهی ممنوع برای داستاننویس ممنوع است، به شرطی که برای استفاده ازهر چیزی دلیل داشته باشد.»
اما ریشه ی سانسور و خودسانسوری در چیست؟ شاید بتوان گفت ریشهی سانسور و خودسانسوری در ترس و البته زور نهفته است. هم سانسورگر میترسد و هم آن که خود را سانسور میکند. این ترس عواقب وخیمیدارد که یکی از نتایج آن انکار «خود» و «دیگری» و در نهایت انکار «ما» است. پس میتوان با در گذشتن از سانسور و خودسانسوری پذیرفت که هرکس آزاد است که هرچه میخواهد بگوید و بنویسد و انتشار بدهد و هرکس نیز آزاد است که آن را گوش نکند و نخواند و نادیده بگیرد یا این که بخواند و انتقاد کند. چیزی که مشخص است این که ترس برای مهاجران وجوه محدودتری دارد و بیشک گروهی از شاعران و نویسندگان مهاجر کم کم به این سرچشمهی روان و حیاتی برای وجود و بقای روحی انسانها دست یافتهاند. درمطالعه ی آثار نسل اول نویسنده ى مهاجر که دچارنوعى دوگانگى فرهنگى میشوند کاملا مشخص است که نوعى کشمکش فرهنگى بین فرهنگ موطن و کشور میزبان وجود دارد. از طرف دیگر تابوهاى موجود در جامعه ایران نیز همواره همراه نویسنده ى مهاجر این نسل بوده است. به این ترتیب مسئله ى خودسانسورى در جامعه ى پدر سالار ایران مخصوصن در زنان نویسنده با این پیش زمینه ى فکرى ممکن است حتا در کشورى آزاد نیز خودش را در آثار نگاشته شده بنمایاند. اما در عمل میبینیم با گذشت زمان در بین نویسندگان مهاجر ،زن نویسنده ی مهاجر کم کم پردهها را بالا میزند و از «نگو»ها میگوید و مینویسد. به همین خاطر که پرداختن به مقوله ی تن کامگی اگرچه در ادبیات داستانی داخل ایران از بعد از انقلاب به دلیل ممانعتهای جامعه ،حکومت و مسائل عرفی نمیتواند چندان جایگاهی پیدا کند اما در ادبیات مهاجرت که فضایی بازتر را در اختیار نویسنده قرار داده است به راحتی و در داستانهای تعداد زیادی از نویسندگان مهاجر مخصوصا نویسندگان زن به آن پرداخته شده است. اما اینکه چرا زنان در بازگویی این موضوع از مردان پیشی گرفته اند؛ شاید به این خاطر باشد که در سالهای مهاجرت ،زنان ایرانی راحت تر خود را با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور میزبان تطبیق داده اند و خیلی زود حقوق نادیده شده و پایمال شدهی خود را شناختند و آنان که دست به قلم داشتند، از این فضای آزاد به خوبی استفاده کردند تا برای اولین بار به طور وسیع و چشمگیر از ناگفتههای خود بگویند. همچنین مهاجرت نویسندگان به کشورهاى مختلف دنیا باعث نوعى تاثیر پذیرى از فرهنگ میزبان در آفرینش آثار هنرى نیز شده است. و همینطور شاهد هستیم که بعضى آثار نویسندگان زن مهاجر تابوهاى ذهنى و زبانى را شکسته و صداهایی که سالها در هزار توى سنن و آداب قومى به بند کشیده شده بود را از تاریکى بیرون آورده اند. باید توجه داشت که مفهوم «ادبیات زنانه» همواره باری جنسیتی را در خود حمل میکند و این جنسیت همان چیزی است که داغ سدهها اسارت و سرکوب تاریخی را بر خود دارد.زن هنرمند همواره میخواهد به ندای درونی «من ِ سرکوب شده»ی خویش دل سپرد و از خشمها و جنگها و آرزوها و عشقهای فروخفته و «خود سانسور» شدهاش بگوید و ترجمان این «من» ممنوع و نکوهیدۀ زنانه شود. ادبیات مهاجرت زنان ایران به ویژه در داستان سرایی به بحران رابطهی دو جنس زن و مرد بسیار توجه کرده و به زعم برخی منتقدان، زبان اروتیک را تبدیل به یکی از محورهای اصلی بیان خود کرده است. در ادبیات زنانهی مهاجرت و تبعید، میل به نو شدن، رهایی تن و تفسیر احساسات زنانه به عریانی دیده میشود. توجه به بدن، طرح احساسات درونی چون توصیف تمناها، توصیف بدن مرد، محدودیتهای جنسی، رابطه آزاد جنسی، عشق، خیانت و تاثیر آن بر روابط زناشویی، از جمله نکاتی است که در آثار زنان داستاننویس در خارج از کشور به دور از سانسور دولتی و فشارهای عرفی، مطرح میشود.م
عزت گوشه گیر نویسنده و نمایشنامه نویس ساکن شیکاگو از نویسندگان زن مهاجری است که در داستانها و نمایشنامههایش بسیار به مقوله ی تن کامگی پرداخته است .مهستی شاهرخی در بررسی مجموعه داستان «آن زن، آن اتاق کوچک و عشق» نوشته این نویسنده میگوید: «عزت گوشه گیر نثری بی پروا دارد و بدون آن که در دام پورنوگرافی بیفتد با زبانی دشنام زدایی شده و طبیعی، با زبانی برخاسته از دل طبیعت، با زبان گیاهان، با زبان شعر، و بالاخره با زبان تصویر خود را بیان میکند. او بدون پنهان کاری و با فروتنی بسیار ادغان دارد که بسیار از فروغ فرخ زاد تأثیر گرفته است. حاصل همه ی این تأثیرات نمایشنامه «عروس اقاقی» است. همینطور او از شخصیت و زندگی طاهره قرة العین نیز بی نصیب نبوده است و نمایشنامه «از پس پردهها» را متأثر از زندگی این زن شاعر نوشته است. زنان پیشرو و هنرمندی که بازتاب صدای زنان دردمند شده اند در دنیای عزت گوشه گیر جایگاه ویژه ای دارند. اروتیسم شاعرانه و غیر مستهجن او به هیچ وجه در دام پورنونگاری و بالاخره در چاه کاف نگاری رایج و کاف نامه سرایی نمیافتد و مبتذل نمیشود. عزت گوشه گیر در کل معناگرا و نوگراست و به همین دلیل در پیله تنهایی خود و در اوج گوشه گیری خود، تابوشکن است و به تغییری بنیادین معتقد است و در کل ِکارش میبینیم که مدام از عوض شدن زبان، عوض شدن افسانهها، عوض شدن فرم ظاهری زنان، به دور ریختن موهای کمند و مسلح شدن به دندانهای تیز برای دفاع از خود حرف میزند. او به یک دگرگونی عمیق و بنیادین معتقد است و از این رو اندیشه ای شالوده شکن دارد. دگردیسی مدتهاست که صورت گرفته است، زنی دارد پوسته ی سنتی را کنار میزند و از پیله و انزوای تاریخ بیرون میآید تا نهال عشق و آزادی و معنا را بکارد.»م
مهرنوش مزارعی نیز که خود داستان نویسی مهاجر است درمورد ادبیات اروتیک زنانه و در مقایسه با ادبیات مردان در مهاجرت میگوید: «در ادبیات زنانه خارج کشور، میل به تجدد و تنکامهگی به عریانی تصویر شده است. برخلاف فضای حاکم بر داستانهای مردان مهاجر، موضوعاتی مانند حسرت بازگشت به ایران، هراس از دست دادن هویت ملی و تنهایی در داستانهای زنان کمتر وجود دارد. شاید به این دلیل که زن ایرانی در فرهنگ جامعه میزبان که بیشتر مدافع حقوق و به رسمیت شناختن هویت او است احساس نزدیکی و امنیت بیشتری میکند.» پس به نظر میآید ویژگی برجسته آثار بسیاری از زنان مهاجر، همانا برخورد با مسئله جنسیتی و حقوق و روابط نابرابر با مردان و نیز کشف مغرورانه هویت مستقل زنانه است. خانم مزارعی تاکید میکند که آشنا شدن داستاننویسان خارج از کشور، با فرهنگ کشور میزبان، منجر به افزوده شدن تجربیات تازهای به فضای ادبیات ایران شده است و از همین روست که میتوان گفت زن نویسنده مهاجر، در دو زمینه از مردان نویسنده پیشی گرفته است: شکستن تابوهای فرهنگی، یا دست کم رویارویی بدون خودفریبی با آنها، که در آثار زنان از سطح کلام فراتر رفته و به معنا رسیده است و دیگر توفیق نسبی در شناسایی خود، یعنی در دستیابی به استقلال درونی که محصول زمینه اول است.
شیدا محمدی دیگر نویسنده ی زن مهاجر و ساکن لس آنجلس است که در نوشتههایش ردپایی رشد یافته و به بلوغ رسیده از تن کامگی اروتیسم) دیده میشود.او در پاسخ به این سوال که: در برخی از آثار شما زنانگی بدون خودسانسوری حضور مییابد و پدید آورنده اروتیسمیمیشود که سعی دارد نمایانگر سرخوردگیهای اجتماعی / هویتی/ تاریخی زن باشد، آیا فکر میکنید حضور اروتیسم در ادبیات و بطور کلی هنر لزومن باید در خدمت چنین کارکردهایی باشد؟
میگوید:م
باید در آغاز ببینیم این زنانگی یعنی چه؟ هیچ یک از ما در تعیین جنسیتمان دخالتی نداشتیم، بنابراین آنچه به عنوان مردانگی یا زنانگی از آن یاد میکنید، بیشتر چیزی است که اجتماع که آمیخته ای از فرهنگ، عرف، سنت و بخصوص مذهب است، به ما آنرا آموخته است و آنچه اصولا به ما زنان در طی تاریخ آموخته اند، بیزاری از تن و جنسمان بوده است (که حالا من وارد جزئیات آن نمیشوم) و مرد را به گونه دیگری آموزش داده اند که مهمترین تعریفی که در این طبقه بندی جا میگیرد، خشونت و تسلط است؛ حتی در رابطه جنسی. بنابراین بیان احساسات مردانه از هر نوع، در تمام جوامع بشری بخصوص در ایران آزاد و بی قید بوده است.
این سنت سالها پیش توسط زنان پیشرو درغرب شکسته شد و در ایران با حضور (کسانی چون) فروغ ،این تفاوت فاحش و برجسته گشته… م
خانم محمدی در مورد تن کامگی در داستانها وشعرهایشان میافزایند:م
من لحظه زنانه ای را به تصویر میکشم که از منظر دنیای مردانه ما همیشه دور و پنهان مانده است و در این کار هیچ تعمد و اصراری ندارم. من آرزوها، خواستهها، حسرتها و حتی فانتزی زن شرقی و بعضا ایرانی این عصررا به تصویر میکشم که خودم هم بخشی از همان تجربه ام و قطعا دنیای زنانه یک ایرانی که تنیده با اسطوره و مذهب و سنت است با دنیای زنانه یک غربی متفاوت است و این تلخی زاده همان لحظههای عدم درکی است که در ما اتفاق میافتد. م
داستان «جانا چه گویم شرح فراقت…» شیدا محمدی گواهی بر گفتههای اوست:م
…ایستادیم. دستهایت لخت و لغزنده چون ماری پیچید در باران و صدا، تنها نفسهای مست من بود و باران آه… از دلت آه… با همه ی سردی اکتبر گرمم شد. پیراهنت را کندی. موهایت آشفته شد. شلوار جینت تنگ و چسبیده به پاهایت، اغوا گر فاصله را پر میکرد. سخت در برم کشیدی. پیراهنم نرم و نازک افتاد روی سینههای بی مویت. تنت چقدر خیس بود. ماهی لغزنده ای بود. دستهایم چقدر لذت میبرد… م
با خواندن نظرات نویسندگان زن ومرد مهاجر داستان نویس میتوان اذعان داشت که در بیشتر نوشتههای داستان نویسان زن، نوستالژی و غم غربت وجود دارد اما در آثار زنان تجربهی غربت به جست و جوی خود منجر میشود. در صورتی که همین حس غم و نوستالژی در آثار مردان به مرثیهای برای خود میانجامد. در عین حال جست و جوی خود در آثار داستاننویسان زن با جست و جوی عشق گره میخورد؛ روندی که به نوعی به تابوشکنی در بیان تجربههای حسی، عاشقانه و جنسی راه میبرد و به گفتن ناگفتهها و طغیان علیه وضع موجود میانجامد.و اینچنین است که گفتن از راز و رمز تن در ادبیات مهاجر زنانه امری آسان تر، گشوده تر و زیباتر و جسارت آمیز تر میشود و یا میتوان درک کرد که در آثار داستاننویسان زن، اندوهی ژرف تبدیل به خشمیپر زور شده باشد که در قالب ادبیاتی تازه و پر شور خود را به خوانندگانش عرضه میکند.م
مهتاب کرانشه
منابع تالیف:م
پرونده ی شعر مهاجرت/26 مهر 1390 / سایت وازنا / رسول رخشا
نگاهی به داستانهای عزت گوشه گیر/ 30دسامبر 2012/ نشریه شهروند / مهستی شاهرخی
نویسندگان ایرانی در خارج از ایران / سایت بی بی سی / 8 مارس 2007 / سپیده زرین پناه
ادبیات اروتیک و ادبیات پورنوگرافیک / سایت رادیو زمانه / 8 اردیبهشت 1389 / ناصر غیاثی
ممنوع شکنی در شعر فروغ فرخ زاد/ بهمن 1388/ روز انلاین / مهتاب کرانشه
/ سایت سارا شعر / دکتر جلال خالقی مطلق اروتیسم (تن کامگی) در ادبیات پارسی
اروتیسم در فرهنگ ایرانی / 16 اوت 2010 / سایت بی بی سی / برنامه پرگار
سایت شیدا محمدی
ادبیات مهاجرت و مشخصههای آن / سال 1389/ سایت پیاده رو/ مهتاب کرانشه
پرونده ی شعر مهاجرت/26 مهر 1390 / سایت وازنا / رسول رخشا
نگاهی به داستانهای عزت گوشه گیر/ 30دسامبر 2012/ نشریه شهروند / مهستی شاهرخی
نویسندگان ایرانی در خارج از ایران / سایت بی بی سی / 8 مارس 2007 / سپیده زرین پناه
ادبیات اروتیک و ادبیات پورنوگرافیک / سایت رادیو زمانه / 8 اردیبهشت 1389 / ناصر غیاثی
ممنوع شکنی در شعر فروغ فرخ زاد/ بهمن 1388/ روز انلاین / مهتاب کرانشه
/ سایت سارا شعر / دکتر جلال خالقی مطلق اروتیسم (تن کامگی) در ادبیات پارسی
اروتیسم در فرهنگ ایرانی / 16 اوت 2010 / سایت بی بی سی / برنامه پرگار
سایت شیدا محمدی
ادبیات مهاجرت و مشخصههای آن / سال 1389/ سایت پیاده رو/ مهتاب کرانشه
1 comment:
This piece of writing offers clear idea for the new visitors of
blogging, that in fact how to do running a blog.
Post a Comment