Tuesday, June 10, 2008

به خواهر خرداد

خرداد بوی غریبی می دهد. بوی تولد و دلتنگی برای من. بوی امید، بوی شادی، بوی لیلا.م

___________________
دوره می کنم
خلسه و سیگار را
که می چرخد دور سه شنبه
دور دو پیکره ی خرداد و
دور تو و تقویم و تکرار...م

گم می شوم در همین واژه
که طعم قهوه است و چشمی در کافه
قاشقم را برمی دارم
و خودم را هم می زنم
حل می شوم
در دود و خاطره و تقویم
و تو فکر می کنی
در پلان اول
گم شده ام! م

خرداد 82

_____________________________

این چند شعر کوتاه را در رندان بخوانید.م

5 comments:

Anonymous said...

عزیزم .............. این لیلای خوشگل ماست.....
تولدش مبارک ! امیدوارم که همیشه در کنار هم لحظه های شادی را داشته باشید.
فرزانه

Anonymous said...

..
..
..
حرف اضافه موقوف!

Anonymous said...

درود بر شیدای گل
با لاخره تونستم برات کامنت بگذارم
این وبلاگ زیبات رو هم با افتخار لینک کردم.
چشم براه حضورت می مانم...
پایدار باشی عزیز

Anonymous said...

خوندم.نظر تو در مورد خردادنامه من جیه؟

Anonymous said...

خرداد را دوره می کنی و در دود و مه تاریخ گم میشوی...
خودت را در بستر گذشته حل می کنی ...
آیا هنوز فکر میکنی در همان پلان اول گم نشده ای؟
به گمانم که چرا