Sunday, May 31, 2009

اردی بهشت


اردیبهشت...بهشت...بهشت..م
اردی...بهشت....به..شت..ب.ه.ش.ت..م
می می می می گذرد از میان دستهایم
اردی بهشت می شود فصل هایم. رنگ هایم. همه روزهایم .م
روزهایم یک روز می شود. امروز می شود.نمی گذرد. می ماند حتی میان خرداد.م
همه روزهایم رنگ او را می گیرد. رنگ اردیبهشت. رنگ یاس رنگ سیب. رنگ پاچین قرمز انار. چرخ می زند دهانم. پر می شود از ارغوان، انار،انگور...م
لباسم را می تکانم از شکوفه، از بلوط های باغچه و صدای زاغچه.م
مژه هایم را به هم می زنم از بال بال زنبورها. مگس ها. گنجشک ها.م
اردی بهشت فصل ناخن های رنگی، پیراهن های آستین کوتاه، شلوارک بی تا.م
فصل عروسی و روبوسی. فصل لیلی و خونه خانباجی. فصل تو بیا ..بیا..بیا..م
بیا باغ بالا..از این بالا...از اون بالا...این لیلا..اون لیلا...این همه لیلا داره بالا...م
اردیبهشت داریم ما..اینهمه زشت داریم ما...این ور نیا...اون ور نیا...شاخ داره باغ بالا...م
تالاپ...م
شلپ...م
هلپ...م
می افتد میان پیراهن گلدارم. اینهمه رنگ و بوم و زن. اینهمه مجسمه های رنگارنگ. فصل گل بازی و عشقبازی. اینهمه سور و ساز و مهمون بازی.م
خیلی بهشتی شدم. اردیبهشتی شدم. م
زرنگ شدی تو مشتم.م
بیا بریم...بیا بریم...م

No comments: