آشپزخانه اینجا
خوشحال و چقدر براق
قابلمه های مسی و این ماهیتابه چقدر مست
کی مگر اینجا آمده؟
کاشی ها چرا اینطوری پلک می زنند؟
این سنگهای سفید
بوی نعنا بوی پاکت خیس گیلاس .
قابلمه های مسی و این ماهیتابه چقدر مست
کی مگر اینجا آمده؟
کاشی ها چرا اینطوری پلک می زنند؟
این سنگهای سفید
بوی نعنا بوی پاکت خیس گیلاس .
این صندلی با تن
من دستهای تو را دارد
تنگ میکشد آغوشش را
و من با پیراهن چیت گلدار
در باد می رقصم دو پا طرف گل سرخ و یک پا نزدیک ماه.
این اتاق این تابستان نمناک این بادبزن حصیری
بوی بال بوی گلیِ سیاه با این سرفه
چقدر به دگمه های پیراهنم می آید.
باید امروز از ساعت بیرون بیایی
با سبیلِ بلند و چشمهای مه گرفته
- برویم فال بگیریم ؟
- برویم جلو دوربین روی هلال بنشینیم؟
من با شلیطه ی قرمز و ناشی تو با تذهیب و کلاغ ها.
تنگ میکشد آغوشش را
و من با پیراهن چیت گلدار
در باد می رقصم دو پا طرف گل سرخ و یک پا نزدیک ماه.
این اتاق این تابستان نمناک این بادبزن حصیری
بوی بال بوی گلیِ سیاه با این سرفه
چقدر به دگمه های پیراهنم می آید.
باید امروز از ساعت بیرون بیایی
با سبیلِ بلند و چشمهای مه گرفته
- برویم فال بگیریم ؟
- برویم جلو دوربین روی هلال بنشینیم؟
من با شلیطه ی قرمز و ناشی تو با تذهیب و کلاغ ها.
این شیشه ی شراب
با دهان من دهان تو را دارد
- کی کی را می نوشد؟
بوسه ها مزه ی آواز و دریا ...
معاشقه ی پیراهنی با پیراهنی گلدار و چشمِ سایهها از سوراخ.
- کی کی را می نوشد؟
بوسه ها مزه ی آواز و دریا ...
معاشقه ی پیراهنی با پیراهنی گلدار و چشمِ سایهها از سوراخ.
شیدا محمدی
June
2010, Washington D.C
منتشر شده در مجله ی عقربه
No comments:
Post a Comment