یک چیزی یک چیزی یک چیزی در دلم خنج می اندازد. یک چیز وحشی و دردناک می پیچد در دلم، مثل این پیچک دور چنار روبرویم که بالا می رود، بالا می رود از ابر و پنجره، تا همه زمان این جا را به شب تبدیل کند. کاش یک نفر بیاید مرا از من پس بگیرد امشب. م
Thursday, October 7, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
Che ghadr zyba,,, yek nafar hast inja!!!
Post a Comment